loading...

زن و شبهات خلقت انسان در اسلام

بازدید : 261

 مقدمه نوشتار

بر اساس بررسی های انجام شده در آیات قرآن در مورد آدم چنین بر می آید که آدم اولین انسان تکامل یافته است که تمامی انسان ها از نسل او هستند ولی اینکه آدم مرد است یا زن در قرآن اشاره ای نشده .در قرآن برای همسر کلیه پیامبران و افراد ذکور مانند فرعون و امثالهم از کلمه امراته به معنی همسر زن نام برده ولی برای آدم کلمه جفت یا زوج استفاده شده که مطلب بسیار جالب است.

موضوع دوم آدم و زوج او از بین انسان های تکامل یافته هم دوره خود با یک جهش تکاملی بر انگیخته می شوند و خداوند در آیات سوره اعراف در تمثیلی بعد از هبوط آدم ذریه او را (بنی آدم )را مورد خطاب قرار می دهد وظائف فطرتی را به آنها یاد آوری و به صورت سمبولیک با ذریه او پیمانی می بندد .در تمثیل زیبای سجده ملائکه و امتناع ابلیس و شیطان که به نظر دو مقوله جداگانه هستند چگونگی جهش تکاملی فکری و آگاهی و دانائی و اختیار که در آدم بروز می دهد از طرف خداوند به عنوان كَمَآ أَنشَأَكُم مِّن ذُرِّيَّةِ قَوْمٍ آخَرِينَ بر گزیده می شود.

 

چرا تا کنون نتوانسته ایم به این نکات مهم در قرآن دست پیدا کنیم دلیل خاص خود را دارد. خداوند در سوره فرقان ایه 30 دلیل را بیان می کند. در روز قیامت کسانیکه به خود ستم وارد کرده اند انگشت ندامت را به دهان می برند و ناراحت که ای کاش راه رسول خدا را پیش می گرفتند و کاش فلانی را دوست خود نگرفته بودم و او بود که مرا به گمراهی کشید و پس از آنکه قرآن به من رسید (پیرو قرآن شدم) وسوسه های شیطانی مرا از واقعیت ها دور کرد و در آیه 30 می فرماید-

وَ قَالَ الرَّسُولُ يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا-و رسول اکرم به خداوند گله می کند که خدا یا امت من این قرآن را مهجور قرار دادند. از این آیات نکات برجسته ای را می توانیم درک کنیم. مهجور بودن قرآن یعنی غریب واقع شدن آنهم در بین مسلمانان و توسط آنها، واقعیت های قرآن را با تصورات ذهنی کهن درباره آیات متشابه که خداوند برای انسان در قالب تمثیل و داستان ها برای اثبات حقانیت خود بیان کرده عوض کنیم و نگذاریم واقعیت های علمی قرآن برای نسل جوان تشنه حقایق قرآنی روشن شود. تقریبا همه ما با ذهنیت برداشت های کهن مربوط به هزارسال قبل و بر اساس علم آن روز که بر باور ما فرو رفته , و با این پیش داوری وارد قران می شویم و هر آنچه که با آن واقعیت سازگاز است به نفع امنیه خود بیرون می آوریم. مثلا در قرآن آثاری از حوا  وجود ندارد ولی بر اساس ذهنیت خود که از اسراءیلیات کهن وارد فرهنگ ما شده آیات را توجیه می کنیم.

آیا این جفا به قرآن نیست. صلب و ترائب ماء مهین نطفه امشاج حور العین فراش و فرشته نامیدن ملائکه و بسیار موارد دیگر. اگر کسی هم راه به حقایق پیدا کند به او تهمت من در آوردی می زنند و می گویند باید نگاه کنیم قدما چه گفته اند و تفکرات نو را در آیات متشابه رد می کنند. آقایان سروش ،امثال دکتر سها و غرب تمامی ایراد خود را از تصورات ذهنی کهن بیرون می آورند. هیچکدام قرآن را مطالعه نمی کنند و در آن تفکر و تعقل نمی کنند با آیات قرآن آشنائی ندارند .در رابطه بین صلب و ترائب و حما مسنون و صلصال فکر نمی کنند. هر دو معنی سخت و نرم می دهند و هر دو به یک موضوع اشاره می کند. هنوز در قرن شکوفائی علم اختر شناسی تفکرات بطلمیوسی را از ذهن خود بیرون نکرده ایم که در قرآن جایگاهی ندارد و هفت آسمان ملعبه دست معاندین شده  و ما به عاقبت این کار نمی اندیشیم مهم این است که به تصورات ذهنی ما خلل وارد نشود .به دلیل عدم آگاهی نسل جوان تحصیل کرده در دانشگاه از قرآن افکار شیطانی امثال سروش مانند ویروس به جان تصورات ذهنی دانشجویان رخنه میکند و روحانیت ما متاسفانه خود در بند تصورات ذهنی کهن در باره آیات متشابه و علمی قران گرفتارند. رهنمود رهبر معظم که توصیه فرموده اند باید در رفع شبهات علمی قرآن تلاش مضاعف صورت بگیرد به فراموشی سپرده شده و همه همان افکار کهن را که مربوط به هزارسال قبل است در سایت ها تکرار می کنند و به تثبیت همان افکارمی پردازند برای دستیابی به واقعیت در منابع قرن ها سال پیش به جستجو می پردازند و آن را ملاک قضاوت خود قرار می دهند و به این آیه توجه نمی کنند

هُوَ الَّذی أَنْزَلَ عَلَیْکَ الْکِتابَ مِنْهُ آیاتٌ مُحْکَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْکِتابِ وَ أُخَرُمُتَشابِهاتٌ فَأَمَّا الَّذینَ فی قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ فَیَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْویلِهِ وَ ما یَعْلَمُ تَأْویلَهُ إِلاَّ اللّهُ وَ الرّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ یَقُولُونَ آمَنّا بِهِ کُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا وَ ما یَذَّکَّرُ إِلاّ أُولُوا اْلأَلْبابِ-

خداوند است که قرآن را به تو نازل کرد که در آن آیاتی هستند محکمات که اساس قرآن بر آن قرار گرفته ام الکتاب است و دیگری متشابهات هستند، کسانیکه در دل هایشان زیغ یعنی شک و تردید هست از ظاهر آین آیات سوء استفاده می کنند و از تشابه این آیات تبعیت می کنند. از تشبیه این آیات برای بیان واقعیت اصلی آن تاویلی برای خود درست می کنند که برخی دست به فتنه انگیزی بزنند، در صورتی که این آیات تاویل دارد ( ظاهر دارد و باطن) و تاویل آن نزد خداوند است و راسخون فی العلم و آنها کسانی هستند که به خدا ایمان دارند و در ایمان آنها خللی وجود ندارد می گویند ربنا ما به تمامی آنها (هم محکمات و هم متشابهات و متشابهات هم تا روشن شدن واقعیت ان شک نمی کنند) ایمان داریم و این تذکری است برای اهل تفکر و تعمق در آیات.

آیات متشابه را خداوند برای نسل امروز که شکوفائی علم است نازل کرده تا دانشمندان علوم به حقانیت خداوند ایمان بیاورند. در حقیقت متشابهات برای رسیدن به محکمات است که اساس دین بر آن قراردارد. کسانیکه درب الا بطور مثال نام بردم قدرت درک واقعیت این آیات را نداشتند و در ایمان آنها شک و تردید بود تا آنجائی سقوط کردند که وحی خداوند را هم به دلیل همین تصورات کهن منکر شدند و برای ایجاد شک و تردید به خداوند متعال در افکار دیگران فتنه انگیزی می کنند .باید توجه داشت در محکمات ضرورت ایجاب می کند به روایات و احادیث برای رسیدن به واقعیت ها رجوع کنیم ولی آیاتی که ریشه در علم دارند باید با ابزار علم روز برای درک واقعیت آن استفاده کرد .این مقدمه ای بود برای تشحیذ ذهن.

واقعیت خلقت انسان از نظر علوم طبیعی

در مقالات زیر مراحل تکامل انسان از بداء خلق الانسان من طین در زمین اولیه و بر روی پوسته جامد زمین تا كَمَآ أَنشَأَكُم مِّن ذُرِّيَّةِ قَوْمٍ آخَرِينَ که مرحله تکامل جهشی انسان است که در آدم اولین انسان تکامل یافته تجلی می کند اشاره شده و این ذهنیت بر خورد علمی با آیات خلقت انسان است که با علم روز مطابقت دارد. مطالعه انها برای ادامه مطلب ضروری به نظر می رسد. علاقمندان در صورت تمایل با کلیک روی آنها می توانند ملاحظه فرمایند که اساس این بحث بر انها قرار داده شده

خلقت انسان در قرآن با نگاهی جدید ومطابق علم روز

خلقت انسان با نگاهی جدید ومطابقت با علم روز- پیش نطفه

خلقت انسان در قرآن با نگاهی جدید ومطابق علم روز-خلقت نطفه و علقه

صلب و ترائب وخطای برداشت قدما وموخرین

ما ایمان داریم که در قرآن هم اهنگی استواری و پیوند هم آهنگی در تمامی آیات وجود دارد و از این هم آهنگی می توانیم استفاده کرده و مطالب مورد نظر ذات باریتعالی را کشف کنیم. بیرون کشیدن یک آیه و یا یک تکه از آن برای بیان تصورات ذهنی بدون در نظر گرفتن متن کامل آیه کاری است نا بجا. به ظور مثال باید بین سجده ملائکه در چند آیه ارتباط تنگاتنگی وجود داشته باشد و هر کدام با توجه به متن آیات قبل وخود آیه کامل پیام مهمی در بر دارند.

متاسفانه رسم شده ما برای رسیدن به مقصور خود آنها تکه تکه می بریم و مطابق دل یا خواسته نفسانی خود کنار هم می آوریم و سپس مقصود خود را از آن بیان می کنیم درست کاری که آقایان امثال سروش به تبعیت از غرب آن را بکار می برند. چرا خداوند در یک آیه ابلیس را خطاب می کند و در دیگر آیات مثلا شیطان را و نقش سجده ملائکه و امتناع دو عنصر ابلیس و شیطان دارای چه مفهومی است. چرا این دو جن هستند و نقش آتش مارج من نار در قیاس با ماده که انسان از آن ساخته شده چیست. این موضوعات در تکامل انسان چه نقشی ایفاء می کنند. این ها همه تاریخچه تکامل و سرنوشت شدن انسان است. خداوند در قالب تمثیل برای ما شرح میدهد واز ما میخواهد در آیات خداوند تفکر وتعقل کنیم. داستان های بیان شده در قرآن هر کدام دارای پیام خاصی است.

خداوند برای ما قصه نمی گوید. داستان آدم و حوا بر اساس تصورات کهن اسرائیلیات غلط و مردود است همچو تصویری در قرآن وجود ندارد .در انجیل و تورات صراحتا داستان سرائی شده ولی در قرآن در قالب تمثیل و بسیار زیبا و علمی بیان شده.به دلائل خود براساس قرآن و منطق و علم مربوطه اشاره می کنم. ابتدا اشاره ای داشته باشم به اینکه آدم اولین انسان تکامل یافته است که تمامی انسان های کنونی از نسل اویند به عبارتی فرد خاصی نیست و خداوند ذریه او را مورد خطاب قرار می دهد و راه پیمودن حقیقت را تذکر می دهد. هنگامیکه با جهش تکاملی از بهشت نا آگاهی هبوط می کند دیگر او را مورد خطاب قرار نمی دهد

آدم و زوج او

چند نمونه از آیات که خداوند از کلمه امراته برای بیان همسر زن یک فرد خاص نام برده است بیان کنیم و سپس به ادامه مطلب بپردازیم. این مطلب در تمامی آیات امراته به عنوان همسر زن بکار رفته ولی در آدم زوج او یا جفت او که می تواند زن باشد یا مرد. ای انسان تکامل یافته تو و زوجت در زمین مستقر شوید.

 

فَأَنجَيْنَاهُ وَأَهْلَهُ إِلاَّ امْرَأَتَهُ كَانَتْ مِنَ الْغَابِرِينَ- لوط و خاندانش را نجات دادیم جز زنش که با دیگران در شهر ماند.

إِذْ قَالَتِ امْرَأَةُ عِمْرَانَ رَبِّ إِنِّي نَذَرْتُ لَكَ مَا فِي بَطْنِي مُحَرَّرًا فَتَقَبَّلْ مِنِّي إِنَّكَ أَنتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ- چون زن عمران گفت پروردگارا آنچه در شكم خود دارم نذر تو كردم تا آزاد شده باشد پس از من بپذير كه تو خود شنواى دانايى. 

قَالَ مَا خَطْبُكُنَّ إِذْ رَاوَدتُّنَّ يُوسُفَ عَن نَّفْسِهِ قُلْنَ حَاشَ لِلّهِ مَا عَلِمْنَا عَلَيْهِ مِن سُوءٍ قَالَتِ امْرَأَةُ الْعَزِيزِ الآنَ حَصْحَصَ الْحَقُّ أَنَاْ رَاوَدتُّهُ عَن نَّفْسِهِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الصَّادِقِينَ

تَبَّتْ يَدا أَبي لَهَبٍ وَ تَبَّ1ما أَغْني عَنْهُ مالُهُ وَ ما کَسَبَ2سَيَصْلي ناراً ذاتَ لَهَبٍ3وَ امْرَأَتُهُ حَمَّالَةَ الْحَطَب-

آیات بی شمار است علاقمندان می توانند خود آیات را بررسی نمایند. مفسران کلمه انت و زوجک الجنه را دلیل مرد بودن آدم و زوجک هم همسر زن می دانند. با بررسی قواعد عربی به نکته جالبی در این مورد و تفکر در آن برای نفی مرد بودن آدم رسیدم که اشاره می شود.

امام موسی صدر این مرد دانشمند و محقق در مقاله ای تحت عنوان فلسفه مردانه بودن گفتمان قرآني در سایت دانشنامه قرآنی - فلسفه مردانه بودن گفتمان قرآني -مفصلا به این مطلب (که چرا گفتار خداوند مردانه است) اشاره کرده و نظرات مختلف را مورد بررسی قرار داده  و ایرادات هر دیدگاه را بر شمرده.با استفاده از این مقاله. پس از بررسی های طولانی به دلائل آن دست یافتم که به عنوان یک رهنمود برای تشحیذ ذهن پویندگان راه حقیقت قرآن در زیر بیان می کنم.

خط کوفی وقواعد عربی

قواعد عربی دارای نکات خاصی است و این قواعد هم بر اساس تاریخچه صرف و نحو عربی از قرآن گرفته شده و آن هم حدود دو الی چند قرن بعد از نزول قرآن تکمیل شده. کسانیکه ایراد قواعدی بر قرآن وارد می کنند ابتدا بروند و تاریخچه ادبیات عرب و قواعد آن را بخوانند و نا آگاهانه قضاوت نکنند. قرآن از بدو نزول توسط مردم با خط کوفی بر روی لیف خرما، پوست آهو و امثالهم نوشته می شد و زبان عربی یک خط اصیل و مدون نداشت.به مقاله آشنائی با خطوط اسلامی - خط کوفی مراجعه فرمائید. این خط نه نقطه داشت و نه اعراب یعنی کسره،فتحه و ضمه.

مثلا کلمه –سنته در-لا تاخذه سنته و لا نوم له ما فی السموات و الارض.برخی با کسره س و برخی با فتحه آن را قرائت می کردند. دو معنی جداگانه دارد سنته با فتحه زمان و با کسره چرت زدن معنی می دهد یا خواب کوتاه در اثر خستگی. اگر با کسره بکار گرفته شود، معنی این می دهد که خداوند در مدیریت کیهان نه چرت میزند و نه می خوابد.به آیه توجه فرمائید-ترجمه متداول آنراهم می آورم.

 

اللّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَهٌ وَ لاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرْضِ- خداست که معبودى جز او نیست؛ زنده و بر پا دارنده است؛ نه خوابى سبک او را فرو مى‌گیرد و نه خوابى گران؛ آنچه در آسمان ها و آنچه در زمین است.

حال اگر با سنته که فتحه دارد آیه را ترجمه کنیم می شود-خداوند که هیچ خدائی جز او نیست زنده و جاویدان است و زمان او را فرا نمی گیرد، و در( مدیریت ) کیهان خواب او را فرا نمی گیرد. معنی زمین تا آسمان فرق می کند. کسانیکه بعد از چند قرن امثال این کلمات را فتحه و کسره گذاشتند بر اساس بر داشت ذهنی خود کسره را انتخاب کردند زمان او را فرا نمی گیرد را نتوانستند درک کنند و ایجاد شبه کردند و چه بسیار نظرات مختلفی اساس بحث شد که کدام درست و کدام غلط و هنوز هم ادامه دارد. تاریخچه اعراب و نقطه گذاری در مقاله خط کوفی اشاره شده حال به ضمائر منفصل مرفوع و ضمائر متصل صلب و جری مراجعه کنیم.

در موضوع مخاطب مذکر و مونث و مثنی در دو مورد از حرف اضافه انت با فتحه برای مذکر و انت با کسره برای مونث و برای دو نفر زن و دو نفر مرد مانند هم، انتما آورده شده. قرن ها که کسره و فتحه نداشته در تلفظ این ها اختلاف وجود داشته. بعلاوه جای مخاطب یک مرد و یک زن و یا چند مرد و چند زن در قاعده عربی خالی است. در زبان های دیگر برای این موضوع قاعده مشخصی وجود دارد ولی در قواعد زبان عربی لحاظ نشده. قواعد عربی نقص دارد ولی در قرآن قاعده را رعایت کرده برای چند مرد و چند زن از حروف هم و ک استفاده شده و برای انت برای مرد و زن هم از ضمیر مذکر استفاده کرده. افرادی که قواعد عربی را تدوین کردند که قبلا و در زمان نزول قرآن وجود نداشت از قرآن تنها کتاب مدون و نوشته شده عربی استفاده کردند به دلیل افکار مرد سالارانه خود که در همه افکار مرد ها حاکم بود و امروزه هم همین طور حتی در برخی زنان نیز مشاهده می شود. این را به عنوان یک قاعده در کنار قواعد دیگر عنوان نکردند. یعنی جای آن خالی است.

مثلا در زبان آلمانی خدا Gott از نظر قواعد زبان مذکر است ولی جای آن را تعریف کرده اند و جای هیچ بحثی باقی نگذاشته اند. بنابراین در عبارت قرآن انت و زوجک الجنه خطاب به آدم میتواند خطاب به مرد و زن باشد.به عبارتی مانند مثنی مرد و زن انتما خطاب می شود .به آیه زیر توجه فرمائید 

رَبَّنَا لاَ تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنَا وَ هَبْ لَنَا مِن لَّدُنكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنتَ الْوَهَّابُ-من لدنک، آیا خداوند مرد است. جنسیت در اینجا کار برد ندارد و خداوند از این توصیف مبرا است ولی از این قاعده که جای آن در عربی خالی است استفاده شده. در آیات خداوند تفکر و تعقل واجب است. گفتمان قرآن مرد سالاری نیست قواعد نویسان زبان عربی مرد سالاری فکر می کردند و این قاعده را از قلم انداختند.

فرق قرآن و انجیل و تورات در این است که کلمات خداوند در دو جلد اول و دوم کتاب آسمانی یعنی تورات و انجیل کلام خداوند گم شده و این ها تصورات ذهنی انسان از برداشت خداوند است که پاپ از شرمندگی تمامی دانشمندان علوم تجربی با این خرافات خلقت انسان و هفت اسمان و جهنم خود را خلاص کرد اما به چه قیمتی با نفی کتب مقدس تورات و انجیل و قرآن ؟؟ بدعت در دین. ولی ما آیات متشابه داریم که دقیقا با علم تکامل و علوم طبیعی هم خوانی دارد ولی با اسرائلیات همان هائی که پاپ انها را نفی کرد که بر باور نظرات هزار سال قبل برای ما نوشته اند نمی خورد پاپ شجاعت بیان آن را داشت ولی علماء ما و تمامی کسانی که هنوز آنها را در افکار خود دارند. این شجاعت را ندارند که بگویند افکار گذشتگان را کنار بگذاریم و قرآن را با علم روز مطابقت دهیم که بسیار نزدیک تر است .

انشاء الله علماء روشن ضمیر ما از این فرصت پیش آمده بهره لازم را ببرند. امثال سروش ها را نا امید کنند و آجر و پاداش خود را از خداوند متعال دریافت کنند. پایه تصورات خود را بر اساس علم روز بنا گذاریم تا شبهات آیات متشابه رفع شود. بنابراین آدم اولین انسان تکامل یافته است که با جهش تکاملی خود و زوجش از بین سایر هم نوع بر گزیده شد و با برنامه ریزی خداوند متعال نسل انسان ها از اویند. پس بشر اشاره به ساختار جسمی انسان ها و انسان بشر تکامل یافته و آدم اولین انسان تکامل یافته است. آدم بعد از هبوط از بهشت زندگی قبل از تکامل که همراه با آگاهی و اختیار نبود به وضعیت بعدی که صاحب آن می شود خداوند به او خطاب می کند

قَالَ اهْبِطُواْ بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَلَكُمْ فِي الأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَمَتَاعٌ إِلَى حِين- قال فيها تحيون و فيها تموتون و منها تخرجون از این پس برخی از شما دشمن برخی دیگرید و در زمین مستقر می شوید و بهره می گیرید تا زمان برگشت به خدا یا قیامت .خداوند به آنها خطاب می کند در زمین زندگی می کنید و می میرید و از آن برانگیخته می شوید. از این به بعد دیگر آدم مورد خطاب قرار نمی گیرد و به جای او بنی آدم مورد خطاب قرار می گیرد. آیه 26 الی 36 سوره اعراف را ملاحظه فرمائید.

آدم پیامبر نبوده و بعد از ظهور او خداوند فرزندان او را مخاطب قرار می دهد و از آنها پیمان می گیرد که کارهای بر اساس تقوا انجام دهند و از فجورها بپرهیزند .

وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِن بَنِي آدَمَ مِن ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنفُسِهِمْ أَلَسْتَ بِرَبِّكُمْ قَالُواْ بَلَى شَهِدْنَا أَن تَقُولُواْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هَذَا غَافِلِينَ- و هنگامى كه پروردگارت از پشت فرزندان آدم ذريه آنان را بر گرفت و ايشان را بر خودشان گواه ساخت كه آيا پروردگار شما نيستم گفتند چرا گواهى داديم تا مبادا روز قيامت بگوييد ما از اين [امر] غافل بوديم. بعد از هبوط آدم از بهشت نا آگاهی و عدم مسئولیت که در آن سالیان بسیار دراز بسر می بردند. بهشت بی خیالی و بی مسئولیتی که با جهش تکاملی فکری با تمثیل خوردن میوه درخت ممنونه در آن ها بروز کرد و فهمیدند که برهنه هستند. دارای فهم و آگاهی شدند و نمی دانستند چکار کنند هنوز تجربه کافی نداشتند و خداوند به شاهکار خلقت خود که كَمَآ أَنشَأَكُم مِّن ذُرِّيَّةِ قَوْمٍ آخَرِينَ که از ذریه اخرین قوم بیرون آورد راه پوشاندن خود را یاد داد و خداوند هدایت او را بر عهده گرفت و فرزندان او را در سوره اعراف به کار های شایسته رهنمود می کند. در قرآن هیچ اشاره ای به اینکه آدم پیامبر خدا است نشده و منطقی هم به نظر نمی آید یک خانواده از درون خود پیامبری داشته باشند. برخی بر اساس نظر گذشتگان نقل می کنند که آدم عمر طولانی داشته یعنی بالای هزار سال و خودش پیامبر قوم خود میشود. باستناد ایه-

إِنَّ اللّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِيمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِينَ- ذُرِّيَّةً بَعْضُهَا مِن بَعْضٍ وَاللّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ-خداوند آدم ونوح و آل براهیم و آل عمران را از بین جهانیان برگزید و ذریه هائی که از ذریه دیگری بودند و خداوند شنوای دانا است. آدم و نوح و آل عمران و آل ابراهیم همه ذریه ای بودند از ذریه دیگر. بنابراین آدم هم ذریه از ذریه دیگر بوده و در فرایند تکامل انسان ها تمامی انسان ها از این سلسله نسل ها انتخاب شده اند. خداوند در سوره نحل آیه 70 میفرماید.

الله خلقکم ثم یتوفـکم و منکم من یرد الی ارذل العمر لکی لایعلم بعد علم شیـا ان الله علیم قدیر-خداوند شما را خلق کرد و سپس می میراند، برخی از شما دارای عمر طولانی تری می شوید ولی ناتوان و فراموش کار می شوید خداوند عالم و قادر است.

اینکه برخی عقیده دارند که آدم عمر طولانی داشته و ا ز بین فرزندان خود به پیامبری بر گزیده شد بر اساس این آیه سندیت ندارد. مگر مشیت الهی شامل حالش شود مانند نوح که خداوند نام برده که عمر طولانی به او دادیم که یک استثنا است. در ادامه این مطلب سجده ملائکه به انسان و آدم و فاصله زمانی بین این دو می پردازیم انشاء الله سید محمد تقوی اهرمی

به مناسبت ایام بزرگداشت شهادت دخت گرامی پیامبر اسلام(ع)حضرت فاطمه-اوائل اسفند 1396-ویرایش جدید 8/10/1402

 

سید محمد تقوی اهرمی شنبه 13 مرداد 1397 زمان : 0:58 نظرات (0)
ارسال نظر برای این مطلب
کد امنیتی رفرش

اطلاعات کاربری
آمار سایت
  • کل مطالب : 31
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 18
  • آی پی دیروز : 18
  • بازدید امروز : 37
  • باردید دیروز : 52
  • گوگل امروز : 1
  • گوگل دیروز : 12
  • بازدید هفته : 197
  • بازدید ماه : 868
  • بازدید سال : 10,890
  • بازدید کلی : 31,620

  • نام کاربری :
    رمز عبور :
    تکرار رمز :
    موبایل :
    ایمیل :
    نام اصلی :
    کد امنیتی :
     
    کد امنیتی
     
    بارگزاری مجدد