loading...

زن و شبهات خلقت انسان در اسلام

بازدید : 225

 

مقدمه نوشتار

خداوند متعال جهان مادی را بر اساس برنامه ریزی مدون و از پیش طراحی شده خلق فرمود. ‌وهو الذي خلق السموات و الارض في ستّة ايام و كان عرشه علي الماء ليبلوكم ايّكم احسن عملاً.خداوند است که جهان مادی را در شش دوره آفرید در حالی که برنامه و مدیریت او بر ایجاد آب قرار داشت تا (حیات را در زمین خلق کند) و شما را بر بهترین عمل مورد آزمایش قراردهد. آغاز خلقت انسان وحیات روی زمین بر اساس برخی آیات در قرآن از شروع انبساط کیهان رقم خورد. مقالات بررسی انبساط کیهان از نظر علم و قرآن و خلقت کیهان در شش روز از نظر علم و قران مراجعه فرمائید

جن و جان و نقش آن در خلقت انسان

چگونگی روند خلقت جهان مادی تا پیدایش حیات بر روی زمین و تکامل انسان در قرآن در قالب تمثیل و داستان برای انسان شرح داده شده و به انسان توصیه شده در باره آنها تفکر و تعقل نماید. کلمات ملائکه جن و ابلیس و شیطان همه در قالب تمثیل بیان شده و مفهوم و درک منظور خداوند را می توان از درون آیات قرآن براحتی بیرون آورد بشرط اینکه ذهن را از خیالات و تصورات ذهنی نظرات گذشتگان رها سازیم و بدون پیش داوری به جستجو و کشف حقایق قرآن بپردازیم. مسلما این کلمات و بسیاری دیگر تنها برای نسل 1400 سال قبل بیان نشده و قرآن به همه نسل ها تعلق دارد

 

 بسیاری از آیات متشابه که این کلمات در آنها بیان شده با ابزار علم روز قابل تاویل است. انسان در حیات زمین در معرض آزمایش الهی قراردارد و خداوند راه رستگاری که قرب الهی است به او نشان داده و اسماء الهی که مهمترین آنها آگاهی است در او نهادینه کرده و عنصر اختیار و آزادی عمل هم به او عطا کرده .همه اشیاء جهان مادی بر فطرت ذاتی خدائی خود قرار دارند که در کلمه سجده یعنی تسلیم شدن به خواسته خداوند تعبیر شده و هر چه بر فطرت ذاتی خود استوار است تسلیم اراده خداوند هستند به تعبیر قرآن او را سجده می کنند. انسان هائی که در این آزمایش سر فراز بیرون آیند مورد نظر ذات باریتعالی است و گزینش خواهند شد.

انسان امروزی در اوج تکامل و جهش فکری قرار دارند و از علم و خلاقیت اهدائی ذات باریتعالی حد اکثر بهره وری را بکار گرفته است و آیات متشابه در قالب تمثیل ها برای رسیدن این انسان به حقانیت وجود خداوند متعال است. در عصر نزول قرآن انگیزه جذب به اسلام تساوی حقوق انسان ها ،مبارزه با ظلم و شرک و ثروت اندوزی بود و علم مانعی برای جذب به اسلام بشمار نمی آمد. کلمات ملائکه جن و ابلیس،صلب و ترائب،هفت آسمان و امثالهم هرکدام مفاهیم خاص خود را دارا بودند و بر اساس بر داشت آن زمان تفسیر و تاویل می شد. قرآن این کلمات را در قالب داستان و تمثیل بطرز زیبائی بیان فرموده تا انسان های امروزی با استناد به علم روز مفاهیم آنرا از آن استخراج کنند و وسیله ای برای رسیدن به حقانیت وجود خداوند باشد. اگر همان برداشت های زمان نزول آیات را امروزه بکار ببریم برای انسان های دانشمند و آشنا به علوم طبیعی و تجربی قابل قبول نخواهد بود. حال می توانیم درک کنیم چرا خداوند متعال در قرآن موضوعات علمی را در قالب تمثیل برای ما بیان کرده است .

وَ یَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُون و خداوند برای مردم مثلها می‌زند، شاید متذکر شوند.

وَ تِلْکَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُون-اینها مثلهائی هستند برای مردم شاید در آن تفکر کنند

تِلْکَ الْأَمْثَلُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ وَ مَا یَعْقِلُهَا إِلَّا الْعَالِمُون- اینها مثل هائی برای مردم هستند ودر باره آنها فقط دانشمندان تعقل می کنند به عبارتی با علم ارتباط مستقیم دارد

هر موضوعی با علم خودش علوم تجربی در تاویل آیات متشابه در باره خلقت کیهان،زمین ،حیات، خلقت و تکامل انسان و امثالهم نقش به سزائی دارد. کسانیکه آشنائی با علوم تجربی روز را ندارند نمی توانند به تاویل آیات متشابه نظر دهند. نظرات گذشتگان هم دراین ارتباط منسوخ شده است و مربوط به علم هزار سال قبل است.دید افراد در آن زمان در باره خلقت انسان با دید امروزی قابل مقایسه نیست و باید آیات خداوند در باره پدیده های طبیعی را با علم روز سنجید.

اگرما بخواهیم ظاهر ایات را مورد قضاوت قرار دهیم برداشت خاصی از آن داریم که برای توجیه آن باید دست به دامان خرافات و تصورات ذهنی گذشتگان شویم که امروزه راه گشا نیست .مثالی بزنیم در سوره الرحمن خداوند در توصیف قاصرات طرف آیه ای بیان میفرمایند - فِيهِنَّ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنسٌ قَبْلَهُمْ وَلَا جَانٌّ-در آن (باغها) دلبرانی فرو هشته هستند که دست هیچ انس و جنی به آنها نرسیده. جن را مفسرین به جای جان می آورند.فرق جن و جان هنوز برای آن ها روشن نشده است. جان در قرآن با دید علمی الکترون است

انس می تواند با دلبر فرو هشته یطمثهن داشته باشد هر دو از یک ماهیت هستند ولی جن که از ماهیت آتش است چطور توجیه کنیم آتش با دلبر مادی جور در نمی آید مگر اینکه دو دلبر باشند مخصوص انس و دیگری مخصوص جن که این هم با آیه نمی خواند. امثال این تعبیرها که از ظاهر آیات در تصورات ما نقش بسته ایجاد شبه میکند . بنابراین باید در بطن آیه جستجو کرد و منظور آن را کشف کرد. اینجا تفکر و تعقل در آیات و مقایسه با علم روز می تواند به ما کمک کند.

آیا جن می تواند هرجا دلش خواست پرواز کند  و در آسمان ها جاسوسی کلام خدا را بکند. مگر کلام خداوند همین طور در آسمان ها در دسترس هستند. اینها تمثیل هستند و نیاز به کشف دارند .تمامی تصورات ما در باره جن بر پایه تصورات کهن گذشتگان است که در فرهنگ ما جا افتاده و با این دید وارد آیات قران می شویم و آیات را طوری تفسیر می کنیم تا بر باور ما تطابق داشته باشد . ملاک قضاوت ما برداشت از ظاهر آیات است و باور کرده ایم که خداوند داستان برای ما تعریف کرده است. در حالی که آیات متشابه هستند نیاز به تفکر و تعقل و درک مفاهیم دارد.

ملائکه جن و ابلیس و شیطان در سرنوشت خلقتی انسان نقش ایفاء کرده اند

ماهیت همه این مخلوقات مثل هم هستند به زبان ظاهر آیات از جنس آتش بی دود و به زبان علمی نیرو و انرژی ولی انسان از جنس خاک (عناصر شیمیائی )است.

وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ كَانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ أَفَتَتَّخِذُونَهُ وَذُرِّيَّتَهُ أَوْلِيَاء مِن دُونِي وَهُمْ لَكُمْ عَدُوٌّ بِئْسَ لِلظَّالِمِينَ بَدَلًا-هنگامی که به ملائکه خطاب شد آدم را سجده کنید همه سجده کردند جز ابلیس (ابلیس ماهیتا از نوع ملائکه است) او از جن بود از دستور خداوند سر پیچی کرد آیا شما انسان او  و ذریه او را به جای خداوند می گیرید (ذریه ابلیس همراه ذریه انسان منتقل می شود چرا که در درون و ذات انسان قرار گرفته ولی نه در ذات فطری خدائی (ذریه جدا از انسان ندارد او  عنصر اختیار است که اکنون ماموریت خود را انجام می دهد وظیفه گمراهی بنی آدم از رسیدن به تقوا را بنا بر مشیت الهی عهده دار شده است زیرا خداوند انسان را در معرض آزمایش قرارداده است وابلیس وسیله انجام آن است. هنگامی که خداوند نفس واحده را خلق کرد و آن را سویته نمود در آن دو عنصر تقوا و فجور را نهادینه کرد-فالهما فجورها و تقواها –که با ظهور آدم انسان تکامل یافته این دو عنصر فعال شدند .به مقاله ابلیس وشیطان و نقش آنها در خلقت انسان مراجعه فرمائید.

ماده و انرژی دو عامل مهم در ساختار کیهان، اتم ها، مولکول ها و حتی موجودات زنده است.

اتم ها بدون انرژی نمی توانند ساختار داشته باشند. قوانین چهار گانه فیزیک از قبیل هسته ای قوی ،هسته ای ضعیف، الکترومغناطیس و گرانش طبق ضوابط قانونمند عمل می کنند و این قوانین را انرژی بهم ارتباط می دهد. در قرآن صراحتا به ماهیت ملائکه اشاره کرده است .ابتدا این را بررسی کنیم تا راه برای درک مفهوم جن و ابلیس و شیطان باز شود.خداوند در آیه 1 سوره فاطر می فرماید.

الْحَمْدُ لِلَّهِ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ جَاعِلِ الْمَلَائِكَةِ رُسُلًا أُولِي أَجْنِحَةٍ مَّثْنَى وَثُلَاثَ وَ رُبَاعَ يَزِيدُ فِي الْخَلْقِ مَا يَشَاءُ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ –سپاس مخصوص خداوند باز کننده کیهان است(به محض باز کردن آن)ملائکه را به عنوان پیام آور در آن قرار داد. که برخی دارای دوتا دوتا قدرت یا نیرو  و برخی سه تا سه تا وبرخی چهارتا چهارتا.و خواست خداوند بر آن قرار گرفته که خلق آنها را زیاد تر باشد (شاید منظور قوانین حاکم بر انرژی تاریک و ماده تاریک که هر دو حدود نود درصد جهان مادی را تشکیل می دهند و دانشمندان هنوز به راز آن دست نیافته اند ). حال جنس و ماهیت ملائکه با تعریف این آیه از چیست. مسلما از جنس نیرو است و نیرو هم انرژی است بال در این آیه قدرت یا نیرو را می رساند. پرندگان با دو بال نیروی پرواز را هدایت می کنند و خداوند نیرو را به بال تشبیه کرده است. باید توجه داشت که کلمات نیرو، انرژی حدود دو الی سه قرن قبل وارد مفاهیم علمی شده.

رسول هم معنی پیام آوراست نه رسولی که خداوند برای هدایت انسان می فرستد. دقیقا زمانی که کیهان منبسط شد  وفوتون ها، نویترینوزها و الکترون ها از فضای بسیار فشرده و صمد قبل ازانبساط رها شدند شروع به حرکت کردند و قوانین دوگانه و سه گانه و چهارگانه فیزیک در کیهان قرار گرفت. بنابراین ملائکه نیروهائی هستند که ماده را در درون اتم ها بهم پیوند می دهند .قوانین طبیعت هستند که امر خدا است و ملائکه اسباب این امورند و در کل طبیعت ملائکه های فراوان داریم که هر کدام ماموریت محموله خود را انجام می دهند. و در جای دیگر هم خداوند بقای حیات را در زمین را مدیون فعالیت بند پایان و ملائکه ( قوانین جاریه) می داند. به مقاله انبساط کیهان از دید قران مراجعه فرمائید

 

وَلِلّهِ يَسْجُدُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ مِن دَآبَّةٍ وَالْمَلآئِكَةُ وَهُمْ لاَ يَسْتَكْبِرُونَ- يَخَافُونَ رَبَّهُم مِّن فَوْقِهِمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ-هر چه در آسمان ها (هفت جو زمین) و زمین ازبند پایان و ملائکه هستند سجده خداوند به جا میآورند و هیچ گونه تکبری نشان نمی دهند و ماموریت محوله را به خوبی انجام می دهند و از خداوند خود خوف دارند. چرا ملائکه و بند پایان این ماموریت را با هم انجام می دهند اولا سجده برای خداوند یعنی بر فطرت خلقتی و ذاتی که خداوند در نهاد آنها گذارده تسلیم و پا بر جا هستند و اراده ای برای تغییرآن ندارند (هر چیز که بر فطرت خدائی استوارباقی میماند تسلیم ذات باریتعالی است یعنی او را سجده می کند و دوم بقاء حیات در زمین بالای خاک و درون خاک که قران آن را تحت الثری می نامد را بند پایان و قوانین طبیعت که ملائکه هستند تداوم می بخشند به مقاله دابه و نقش آن در بقائ حیات از نظر قرآن مراجعه فرمائید. 

بند پایان 80 درصد موجودات زنده را تشکیل می دهند. درون خاک روی آن و در هوا مانند زنبور ها ،مگس ها و پروانه ها، کرم ها باکتری و نماتدها سوسک ها و تعداد کثیر دیگر مواد آلی و زائد موجود درخاک را تجزیه و قابل جذب برای گیاهان می کنند و گیاهان رشد می کنند و اکسیژن مورد نیاز حیات زمین را فراهم می کنند .اینجا نیز ملائکه قوانین طبیعت هستند .قوانین طبیعت واکنش های شیمیائی و فیزیکی کشش و مکندگی آب بدرون ریشه و بسیار قوانین دیگر و این ها همه با انرژی سر و کار دارند و ملائکه همراه دابه ماموریت دارند حیات زمین را نگه دارند و بقاء آن را تضمین کنند. از این دو آیه به خوبی ماهیت ملائکه روشن می شود .

ابلیس ازجنس جن است و هر دو از جنس ملائکه. چرا هنگامی که خداوند ملائکه را خطاب می فرماید به آدم سجده کنید همه سجده کردند جز ابلیس-فَسَجَدَ الْمَلَائِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ- إِلَّا إِبْلِيسَ اسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنْ الْكَافِرِينَ.البته جن دخالتی دراینجا نداشته است که دلیل خاص خود را دارد .ابلیس با شیطان دو مقوله جدا گانه هستند. به مقاله ابلیس و شیطان و نقش آنها در خلقت انسان مراجعه فرمائید.

جن و ماهیت آن از نظر آیات در قرآن بدون در نظر گرفتن تصورات ذهنی

جن در تمامی تفاسیراز نظر لغوی معنی پوشیده از حواس ما است و نمونه آن هم کلمه جنین است که می دانیم وجود دارد ولی ازدید ما پوشیده است و در آیات مختلف به آن اشاره شده و هر کدام معنی تمثیلی خاص خود را دارد. باستناد آیات قرآن جن واقعیتی است انکار ناپذیر و نقش موثر و جدا نشدنی در انسان دارد ولی از مقوله ابلیس و شیطان نمی باشد ولی ماهیت همه از نیرو  و انرژی است.

ملائکه از بدوا خلقت کیهان و از زمان انبساط ان د رجهان مادی استقرارمی یابد ولی ابلیس و جن باستناد آیه50 و51 سوره کهف در آفرینش هفت جو زمین و زمین  و حتی خلقت خودشان حضور نداشته اند به عبارتی پس از آن خلق شدند. این ایه اشاره به زمان ابراز وجود جن و ابلیس در انسان دارد. انرژی و قوانین فیزیک و جهان هستی در بدو خلقت کیهان درآن نهادینه شد ولی این دو پدیده با وجود ساختار نیرو و انرژی انها درآن موقع خلق نشدند. یک نیروی خاصی هستند در ارتباط با خلقت انسان

وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ كَانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ أَفَتَتَّخِذُونَهُ وَذُرِّيَّتَهُ أَوْلِيَاء مِن دُونِي وَهُمْ لَكُمْ عَدُوٌّ بِئْسَ لِلظَّالِمِينَ بَدَلًا-

مَا أَشْهَدتُّهُمْ خَلْقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلَا خَلْقَ أَنفُسِهِمْ وَمَا كُنتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّينَ عَضُدًا-

هنگامی که خداوند ملائکه را مورد خطاب قرار می دهد که به آدم سجده کنید ابلیس از دستور خداوند سر پیچی میکند و اشاره می فرماید ابلیس از جن بود و در ایه بعد می فرماید هنگامی که سموات والارض را خلق کردم آنها حضور نداشتند. نکته مهم دیگر حتی هنگام خلق خودشان هم حضورنداشتند. تمامی این آیات در باره خلقت انسان و تکامل آدم، ابلیس و جن بصورت تمثیل است و همه جزء آیات متشابه هستند. ظاهر دارند و باطن و مقصود خداوند باطن آیات است. اگر در آیات توجه کنیم مطالبی وجود دارد که اگر ظاهر آیات را نگاه کنیم با واقعیت خلقت جهان مادی جور نمی اید. مثلا جن از آتش است آنهم آتش بی دود که منظور خداوند انرژی و نیرو است . آیا خداوند جن را که ماهیت آتش دارد را به جهنم که آنهم ماهیت آتش دارد مجازات می کند . خداوند هنگامی که کیهان را خلق کرد نار سموم هم خلق کرد، پس منظور اینکه هنگام خلق سموات والارض آنها حضور نداشتند چه مفهومی میتواند داشته باشد.بنابراین ما باید سعی کنیم باطن آیات را از قرآن استخراج کنیم .

مطلب مهم خداوند در قرآن برای انسان از عالم غیب و ماوراء جهان مادی مثل نمیزند. تمامی تمثیل ها درزمین وهفت جو آن که عامل ایجاد حیات و خلقت انسان است ارتباط مستقیم دارد. وقتی خداوند می فرماید من صمد هستم واحد هستم مفهوم و الای علمی مهمی برای ما بازگو می کند و دستور داده در آن تفکر و تعقل کنید. امروزه علم ثابت کرده که کیهان از نقطه ای با چگالی بینهایت یا صمد خلق میشود و مفهوم احد هم تکینگی است. احدیت و صمدیت محدوده ای است که جهان مادی از آنجا خلق می شود از محدوده خداوند و نهایتا به آن جا هم بر می گردد.انا لله وانا الیه راجعون.به مقاله خلقت کیهان از خداوند احد و صمد آغاز شد مراجعه فرمائید .

برگردیم به موضوع جن، انس و جن از ثقلین اند، شب و روز هم همین طور معنی ثقلین را از حدیث معروف ثقلین می توانیم بدست آوریم .دو موضوع قرآن با ماهیت وحی و عترتی با ماهیت مادی و هر دو لازم و ملزوم یکدیگرند. پس جن و انس هم از هم جدا نیستند. مانند ثقلین در حدیث معروف هستند.

ماده و انرژی.جن مفاهیم متفاوتی دارد.مثلا امواج رادیوئی یا الکترومغناطیس هم می تواند جن باشد. ولی جن که زنده است و جاندار و با سرنوشت خلقت انسان اجین شده می بایستی نوع خاصی از جن باشد.این نوع جن که مقصود مقاله ما است و خداوند در قران از جن و انس یا معشر الجن و الانس یاد کرده است. جان قبل ازخلق الانسان من طین و در زمین اولیه خلق می شوند یعنی بعد از بداء خلق الانسان من طین و برای شرکت در ساختار مادی انسان خلق میشود. خلق الانسان من طین در چهار دوره اقوات که در زیر اشاره می شود برنامه ریز میشوند و بداء خلق الانسان من طین سه مرجله اول اقوات است . طین سنگ رس خالص است اتم های سیلیسیوم و اکسیژن و آلومینیوم با پیوند های بین ملکولی که از جنس نیرو است بهم وصل شده اند.نیرو این پیوند ها را بهم وصل می کند ماده و انرژی ساختار سنگ رس را تشکیل داده اند. سنگ بنای خلقت جن و ابلیس هم مانند انسان از همین جا شروع می شود. خلق شده اند ولی هنوز حضورندارند-مَا أَشْهَدتُّهُمْ خَلْقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلَا خَلْقَ أَنفُسِهِمْ-

دقیقا مانند انسان که خلق شده بود ولی چیز قابل ذکری نبود-آیه 1 سوره دهر

 وَ لَقد خَلقنا اْلِانسانَ مِن صَلصلٍ من حماءٍ مَسنونٍ و الجآنَّ خلقنه من قَبلُ مِن نّار السَّمومِ. (حجر، 26 و 27)- دقت شود

انسان دراین آیه در برابر جان قرار گرفته است. انسان مجموعه ماده و انرژی است (انس و جن) و جان اینجا مفهوم انرژی است از انواع مختلف آن. آنچه به انسان مربوط می شود و در درون او جای می گیرد جن است و آیه مَا أَشْهَدتُّهُمْ خَلْقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلَا خَلْقَ أَنفُسِهِمْ اشاره به جن و ابلیس می کند و آیه 26 سوره حجر بیان گر خلقت جان قبل از انسان است. جان را خداوند قبلا خلق کرده بود از انرژی.  این ایه اینطور استنباط می شود که جرقه حیات انسان از نطفه اولیه در زمین اولیه و بر روی پوسته داغ در حال سرد شدن و از حما مسنون و در صلصال ایجاد میشود جان جن است که هنوز جاندار نشده.

آیه 9 و 10 سوره فصلت به ما کمک میکند رمز آن را کشف کنیم. درآیه 9 ابتدا خداوند می فرماید زمین را در دو دوره خلق کردم. علم زمین شناسی تئوری های مختلفی ارائه داده و ارنست مایر و کاپلان و دیکرسان سه دانشمند بر جسته این علم می گویند زمین در دو دوره تکامل هسته ای و تکامل شیمیائی ایجاد شده است به مقاله حمامسنون و صلصال در قرآن بنیان و اساس حیات در زمین استمراجعه فرمائید آیه بعد می فرماید ما (بعد از دو دوره پیدایش زمین) پوسته جامد را بالای زمین قراردادیم وبرکت را روی آن ایجاد کردیم و سپس غذای بیولوژیکی را در چهار دوره مقدر کردیم یعنی برنامه ریزی کردیم خداوند غذای بیولوژیکی را اقوات می نامد .مراحل این چهار دوره را دانشمندان بیان کرده اند و آن ها هم اشاره به این چهار دوره کرده اند-چهار مرحله به نقل از کتاب پیدایش حیات نوشته پرفسور راین هارد کاپلان بشرح زیر است

1-ایجاد مولکولهای آلی ساده مانند اسید های نوکلوئیک ها و پروتئین ها از مولکولهای پایه مانند متان وآمونیاک و آب .

2-پلیمریزه شدن این مولکول های آلی ایجاد شده به ماکرو مولکول ها

3-ترکیب ماکرو مولکول ها با یکدیگر و تشکیل ماکرو ملوکول های زنجیرهای

4-ایجاد پروبیونت های تکثیرپذیر ازساختارهای ماکروملکول های زنجیرهای.

مراحل اول تا سوم ساختار اولیه ایجاد موجود زنده فراهم می شود(بداء خلق الانسان من طین).از اسید های امینه، قندها، چربی ها،نوکئوتیدها و سپس با بهم پیوستن این مولکول ها ابتدا مونومرها و سپس ماکرو مولکول های زنجیره ای مربوط به دی اکسی ریبو نوکلئوتیدها و اسید ریبو نوکلئوتیدها که DNAو RNA هستند، آماده شده اند و منتظر تبدیل این ماده بی جان به جاندار هستند. مرحله سوم همان حما مسنون بر روی صلصال است ماده شیمیائی ساختار موجود زنده که بر روی سنگ رس گداخته در حال سرد شدن رسوب می  کند که خداوند به سفال یا گل رس پخته تشبیه کرده و علم هم به همین گل رس داغ و پخته رسیده است. محیط داغ است و اشباع از بخار آب ولی آب نمی تواند بصورت مایع عرض اندام کند و فورا بخار دفع می شود و محیط برای دفع مولکول آب که  واکنش تبدیل مونومرها به پلی مرها ماکرو مولکول های زنجیره ای دفع می شود فراهم می گردد واین همان آب دافق است ودانشمندان دنبال این موضوع هستند که آب باید از محیط واکنش بیرون رانده شود و گرنه ماکرو مولکول های آلی زنجیره ای پایدار نمی مانند.

واکنش برگشت پذیر می شود. اینجا زیبا ترین و با شکوه ترین حادثه حیات رقم زده میشود. صلب و ترائب یا صلصال و حما مسنون ،توده نرم بر روی سفال سخت در حالی که ماءدافق مرتبا از بین این دو بیرون رانده می شوند. همه چیز آماده تحول عظیم حیات است فقط باید با یک کن فیکون یا اراده و امر واحده خداوند مرحله سوم که ساختار آماده موجود زنده است از بی جان به جاندار تبدیل شود .در مراحل اول تا سوم انس و جان دارد شکل می گیرند. جان نیروی پیوند بین مولکولی است. با وصل شدن و شکستن پیوند ها انرژی آزاد می شود.

اینجا مولکول های ساختار اولیه ژن از بی جان به جاندار تبدیل می شود و اولین نطفه حیات به زبان علم روز پروبیونت ها پا به عرصه وجود می گذارند.  جن و انس دارند شکل می گیرند. جن مسلما از جنس نیرو است انرژی است یا مارج من النار و زنده است زیرا انس و جن در هم ادغام می شوند هر کدام بدون دیگری حیات ندارند. درب الا اشاره کردیم که پیوند های بین مولکولی انرژی یا نیرو  هستند که اتم ها را بهم وصل کرده اند ولی به فرموده قرآن نمیتوانند جن باشند.جان است چرا که درمولکول آب یا آمونیاک قبلا این نیرو خلق شده بود حتی در ستاره ها بنابراین این نیرو نمی تواند جن باشد. جان قبل از خلقت انس پدید آمده و در زمین .متعلق به حیات است. باید توجه داشت قرآن بداء خلق الانسان من طین را خلقت انسان می داند. درست است که کامل نشده و راه طولانی دارد تا به ایجاد آدم برسد.دقت فرمائید همه آیات خلقت انسان اسمی از آدم در خلقت انسان نیست مگر در مرحله تکامل انسان و در داستان سجده ملائکه که این خود پیامی دارد. در سه مرحله اول اقوات اساس خلقت جن هم ریخته می شود و تا تشکیل اتم ها به مولکول ها از یک نیروی سرنوشت ساز خبری نبوده است.

چرا که مولکول ها تجزیه و وصل نمی شدند. اولین واکنش های شیمیائی در مرحله اول اقوات شروع می شود و عامل های شیمیائی مانند NH2 ،OH وCOOH و امثال آنها شروع به تبادل عامل شیمیائی کردند و اسید های آمینه، قندها و سایر شکل گرفتند .هر وصل و جدا شدن مولکول ها انرژی آزاد و یا گرفته می شود .در شیمی میگویند انرژی پیوند ملکولی محکم بودن این پیوند ها به بالا بودن انرژی پیوندی آنها است هر چه انرژی بالاتر پیوند محکم تر.

این انرژی درموجود زنده کارحیاتی دیگری انجام میدهد که بقای موجود زنده از آن است وموجود زنده بدون آن نمی تواند جاندار باشد.

این را علم زیست شناسی سوخت و ساز موجود زنده می نامد. قند در بدن موجود زنده با جدا شدن اجزاء آن انرژی تولید می کند .این جن است که با انس یک ساختار زنده بنا می نهند .انس و جن یک مجموعه جدا نا پذیر هستند .ثقلین هستند

ا معشر الجن والانس انستطعتم ان تنفذوا من اقطار السموات والارض فانفذوا لا تنفذون الا بسلطان.ای گروه جن وانس اگر استطاعت یا توان نفوذ به اقطار هفت آسمان جو زمین را دارید پس نفوذ کنید .ولی شما نمی توانید مگر اینکه به (علم آن )تسلط داشته باشید .و دیدیم که جن و انس توانستند آسمان زمین را بشکافند و به ماه برسند و به سیارات دیگر هم. هر جا جن و انس با هم می آیند منظور قرآن انسان است.اینجا انسان ازدید ساختاری مد نظراست

إِذَا انشَقَّتِ السَّمَاء فَكَانَتْ وَرْدَةً كَالدِّهَانِ- فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ- فَيَوْمَئِذٍ لَّا يُسْأَلُ عَن ذَنبِهِ إِنسٌ وَلَا جَانٌّ-زمانی که آسمان زمین به دود تبدیل می شوند (و قیامت بر پا می شود) از جان و انس در مورد گناهانشان سئوالی نم یشود. تاکنون کسی روی این آیه مهم تفکر نکرده چرا در اینجا جان و انس آورده شده در صورتیکه قاعدتا بایستی جن و انس آورده می شد. اینها موارد بسیاری هستند که باید روی آنها تفکر کرد بعلاوه چرا از گناهشان سئوالی نمی شود یعنی در قیامت جان و انس گناهی نداشته اند.

برای اینکه جان و انس دو مقوله جدا هستند ماده و انرژی هرکدام مستقل گناهی نمی کنند وقتی جن و انس با هم جمع می شوند مجموعه انسان را تشکیل میدهند که از جن و انس تشکیل شده اند .خداوند در این ایه اشاره به انس ولا جان دارد. ِفيهِنَّ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنسٌ قَبْلَهُمْ وَلَا جَانّ-در آن دنیا قصرها و جایگاه های رفیع قرار داده شده که دست هیچ جان و انس به ان نرسیده اینجا صحبت از جن نیست. جان نیروهای طبیعی یا واکنش های شیمیائی آن را تخریب نکرده اند مانند فرسایش ساختمان ها در اثر مثلا ترکیب اهن و اکسیژن یا زنگ زدگی و غیره.حال معنی آیه که در بالا اشاره شد روشن می شود. اولا جن یطمثهن با دلبر سیاه چشم ندارد جان است نه جن و دیگر نمی توانیم ادعا کنیم که جن همسر و فرزند و اولاد دارد. این همه می توانند تصورات ذهنی ما بوده باشد.

وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِّنَ الْجِنِّ وَالإِنسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لاَّ يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لاَّ يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لاَّ يَسْمَعُونَ بِهَا أُوْلَـئِكَ كَالأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُوْلَـئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ-اعراف-179-جایگاه بسیاری از جن و انس را در جهنم قرار داده ایم و آنها کسانی هستند که دل داشتند ولی با انها چیزی درک نمی کردند و چشم داشتند ولی بصیرت دیدن نداشتند، گوش داشتند ولی سخن حق نمی شنیدند آنها مانند چارپایان بودند بلکه از انها هم پست تر آن ها جزء غفلت کنندگان بودند .حال مفهوم این ایه کاملا روشن می شود. جن و انس یعنی انسان یا مجموعه ماده جاندار و سوخت و ساز درون آن که آنهم جانداراست که روح من امر ربی و ژن آنرا فرماندهی می کند. این جا هم موضوع بردن جن در جهنم حل میشود که خداوند آتش را با آتش تنبیه نمیکند. 

وَكَذَلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَيَاطِينَ الإِنسِ وَالْجِنِّ يُوحِي بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا وَلَوْ شَاء رَبُّكَ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَمَا يَفْتَرُونَ-۱۱۲-احزاب-و بدین گونه برای هر پیامبری دشمنانی از جن وانس قرار دادیم بعضی از آنها با زبانی شیوا بعضی دیگر را فریب میدادند و این سخنان را به آنها القاء میکردند. اگر خواست خداوند نبود آنها چنین کاری نمی کردند پس آنان را به هر چه دروغ می گویند واگذار.اینجا شیاطین انس و جن منظور انسانهائی هستند که با دسیسه و مکاری دشمن پیامبران الهی می شوند .شیطان نیروی توطئه گر و متمرد است.

وما خلقت الجن و الانس الا ليعبدون-ما انس و جن رانیافریدیم جز مرا عبادت کنند.با این نظریه بسیاری از سئوالات در باره جن پاسخ داده می شود. جن و انس انسان است و خداوند انسان را افرید برای عبادت خلق متعال.

1-جن زنده است و جزء ساختار جسمی انسان است

2-هر نسل انس نسل جن هم میباشد

3-در قیامت انس و جن مورد مواخذه قرارمی گیرند وقتی با هم می شوند.

ملائکه قوانین و اسباب طبیعت هستند و جن انرژی سوخت و ساز نهفته در بدن انس ولی متمرد نیست ولی ابلیس نیرو است و متمرد  و سمبل اختیار انسان است و عامل اصلی انحرااف انسان از تقوی با افزار وسوسه نفسانی. ملائکه هم در نفس انسان وجود دارند ولی ملائکه در بدو خلقت کیهان وجود داشت. تمامی قوانین طبیعی حیات در بدن انسان وجود دارد . اینجا متوجه می شویم که چرا خداوند به ملائکه در زمانی که نفس انسان سویته می شود و روح خداوند در نفس قرارمی گیرد می فرماید به آن سجده کنید به مقاله سجده ملائکه به بشر وآدم در دو مرحله زمانی مراجعه فرمائید.

اکنون این سئوال پیش می آید پس مطالب سوره جن چه می فرماید و جن در داستان حضرت سلیمان چیست

سوره جن بر این اساس نازل شده تا خرافات قبل از ظهور اسلام که در عقاید عرب جاهلیت رسوخ کرده بود بر طرف شود ، خداوند در قالب تمثیلی گفتگوی نفر من الجن را به پیامبر اسلام وحی می کند و برخی خرافات را در قالب اینکه ما(جن) گمان می کردیم که خداوند کسی را مبعوث نمی کند و ما گمان می کردیم مردانی از انس به مردانی از جن پناه می آوردند و ما گمان می کردیم که برخی از ما برای استراق سمع به آسمان می رفتند و غیره که همگی نفی خرافات در باره جن است. سوره جن خرافات جن را رد می کند

در قرآن در موارد دیگر هم از جن نام برده مثلا جن در خدمت حضرت سلیمان بودند .وقتی جن در خدمت حضرت سلیمان قرار می گیرند دیگر جن و انس نیستند و جن نیرو بوده در خدمت ایشان هم اکنون ما توربین های بادی را به کمک نیروی باد به حرکت در می آوریم باد به تنهائی برق تولید نمی کند واسطه می خواهد توربین واسطه تبدیل باد به نیرو وبرق است. ایشان نیرو های وسیعی را در اختیار داشت از جمله باد را در تسخیر خود داشت و از نیروی ان استفاده می کرد.

این جن با انس وجن فرق میکند .حضرت سلیمان لشکر زیادی از انس و جن فراهم کرده بود یعنی لشکری از انسان ها .جن و شیاطین برای حضرت غواصی وبنائی می کردند.  از نیرو  و موجودات سرکش از انسانهای سرکش و یاغی.شیطان معنی نیروی سرکش میدهد.  در تمثیل شهاب سنگها شیطان سرکش با شهاب سنگ ها نابود می شدند که مقاله دیگری می طلبد و صرفا اشاره کوتاهی عرض کردم که همه این ایات تشبیه و توجیه علمی کاملا منطبق با علم روز دارند.

این یک نظراست و کشفی است که از آیات قرآن و علم زیست شناسی  بیرون آورده ام و مدت مدیدی تفکر و تعقل در آیات متشابه خلقت انسان داشته ام برای تشحیذ ذهن خوانندگان و برداشت اینجانب از جن با استناد با آیات قران و علم روز و بدون توجه به نظر گذشتگان ارائه داده ایم  و صرفا یک نظر تحقیقی علمی است. خداوند خود دانا تر است به منظور و مقصود خود. انشاء الله مفید واقع شده باشد و از خوانندگان گرامی انتظار می رود با نظرات خود و نقد نوشتار به روشن شدن هر چه بیشتر مقاله کمک فرمایند. سید محمد تقوی اهرمی.اسفند 1396 ویرایش جدید بهمن 1399-ویرایش جدید دی ماه 1402

سید محمد تقوی اهرمی سه شنبه 28 فروردین 1397 زمان : 0:54 نظرات (0)
ارسال نظر برای این مطلب
کد امنیتی رفرش

اطلاعات کاربری
آمار سایت
  • کل مطالب : 30
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 14
  • آی پی دیروز : 17
  • بازدید امروز : 20
  • باردید دیروز : 20
  • گوگل امروز : 4
  • گوگل دیروز : 6
  • بازدید هفته : 68
  • بازدید ماه : 40
  • بازدید سال : 10,062
  • بازدید کلی : 30,792

  • نام کاربری :
    رمز عبور :
    تکرار رمز :
    موبایل :
    ایمیل :
    نام اصلی :
    کد امنیتی :
     
    کد امنیتی
     
    بارگزاری مجدد